و به زمین می رسد
من هم تو احساسی ترین حالتم تو خیابون قدم می زدم
قدم می زدم
نم نم اشکام از چشمام می امد
تو این حالت حسرت می خوردم که چرا ...........کنارم نیست , کنارم نیست تا دستش رو بگیرم بگم عشقم دوست دارم
بهش بگم گلم فدات بشم کجا بودی
تو این مدت که با فکرت بودم
کسی با دلتت بازی نکرد
با احساسات لطیفت کسی بد اخلاقی نکرد گلم بگو چطور بودی حالت تو این روزا از غریبه ها نگرفته
اگه پیشم بود بهش می گفتم عزیزم دلم برات یک زره شده .ای کاش می تونستی درکم کنی
هرکی میاد نوشته های که برات نوشتم رو می خونه اشک میریزه (تا حالا فکر کردین که پس من چی می کشم ؟؟؟ )
میگه معشوغت کجاست که
بی اعتناست
تو اون میون که قد م می زدم
تو رو دیدم که داری می ای
قبلم ان قدر بد میزد موقعه ای که تورو دید که داشت از جاش در می امد
خیال من تو میون شب تو رو دید ده قدمیش دید.
یه اشک ریز از چشم راستم امد
بعدش یاد روزی رو افتادم که من رو دیدی و ندیده از کنارم رد شدی
شکستم همون جا به خاطر همون خیال
رفت کنار جدول نشستم
تو خیالم با گریه کلی با هات حرف زدم
یاد اون لحظه یاد لطیف تو اشکای رو از چشام میریخت که اروم ام میکرد .
باهات حرف میزدم....
.................................................................................................
جواب هارو قطر های بارون می داد
اسمون اون شب با من تاصبح گریه کرد
همدم خوبی بود
به قول خانوم دوستم (که برگشت گفت تا خالا ندیده بودم که پسر ها هم تا این حد عاشق بشن )
همه پسر ها عاشق میشن
این حسه غریضیه که خدا تو دل همه ما ها گذاشته
خدا کمک
بای دوستا گلم منتظر همدردی ها و کامنت (نظر) هاتون هستم
نظرات شما عزیزان: